اشتباهات برندسازی در شبکه های اجتماعی در عصر دیجیتال امروزی، رسانه های اجتماعی به بخشی جدایی ناپذیر از هر استراتژی بازاریابی موفق تبدیل شده اند.
با میلیونها کاربر که به طور فعال در پلتفرمهایی مانند فیسبوک، اینستاگرام و توییتر درگیر هستند، کسبوکارها فرصتی بینظیر برای ارتباط با مخاطبان هدف خود و ایجاد آگاهی از برند دارند.
با این حال، بسیاری از شرکتها اشتباه میکنند که نام تجاری نامنظم را در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی نشان میدهند، که میتواند تأثیر مضری بر تصویر کلی برند آنها داشته باشد.
اشتباهات برندسازی در شبکه های اجتماعی
زمانی که صحبت از برندسازی به میان میآید، ثبات کلیدی است.
این به ایجاد یک هویت قوی و قابل تشخیص برای کسب و کار شما کمک می کند و شناسایی و یادآوری برند شما را برای مشتریان آسان تر می کند.
وقتی نام تجاری شما در پلتفرم های مختلف رسانه های اجتماعی ناسازگار باشد، می تواند مخاطبان شما را گیج کند و پیام برند شما را کمرنگ کند.
یکی از اشتباهات رایج کسب و کارها استفاده از لوگوها یا انواع مختلف لوگوی خود در پلتفرم های مختلف رسانه های اجتماعی است.
استفاده از لوگوی نامناسب
لوگوی شما نمایانگر بصری برند شما است و باید در تمامی پلتفرم ها ثابت باشد.
استفاده از لوگوهای مختلف می تواند سردرگمی ایجاد کند و تشخیص برند شما را برای مشتریان دشوار کند.
مهم است که مطمئن شوید که لوگوی شما برای هر پلتفرم اندازه و قالب بندی مناسبی دارد، اما طراحی و ظاهر کلی باید ثابت بماند.
استفاده از رنگ و فونت
اشتباه دیگر استفاده از طرح های رنگی یا فونت های مختلف در پلتفرم های مختلف رسانه های اجتماعی است.
طرح رنگ و انتخاب فونت شما نقش مهمی در ایجاد هویت برند شما دارد. ثبات در این عناصر به ایجاد ظاهری منسجم و حرفه ای برای برند شما کمک می کند. استفاده از رنگها یا فونتهای مختلف میتواند برند شما را نامرتب و غیرحرفهای جلوه دهد.
مهم است که طرح رنگ و فونتی را انتخاب کنید که با هویت برند شما هماهنگ باشد و از آنها به طور مداوم در همه پلتفرم ها استفاده کنید.
پیام برند
پیامهای متناقض یکی دیگر از اشتباهات برندسازی است که کسبوکارها اغلب در رسانههای اجتماعی مرتکب میشوند.
پیام برند شما باید در همه پلتفرم ها ثابت باشد و ارزش ها و لحن صدای یکسانی را منتقل کند.
اگر پیام شما از پلتفرمی به پلتفرم دیگر متفاوت است، می تواند مخاطبان شما را گیج کند و هویت برند شما را تضعیف کند.
مهم است که صدای برند واضحی ایجاد کنید و اطمینان حاصل کنید که به طور مداوم در پست های رسانه های اجتماعی شما منعکس می شود.
بروزرسانی اطلاعات
علاوه بر این، کسبوکارها اغلب از بهروزرسانی منظم پروفایل رسانههای اجتماعی خود غفلت میکنند.
اطلاعات قدیمی یا نمایههای غیرفعال میتوانند این تصور را ایجاد کنند که برند شما فعالانه درگیر نیست یا دیگر در تجارت نیستید.
مهم است که به طور منظم نمایه های خود را با اطلاعات فعلی، از جمله وب سایت، جزئیات تماس، و هرگونه تغییر در کسب و کار خود به روز کنید.
این نشان می دهد که برند شما فعال و قابل اعتماد است.
ارتباط مداوم
در نهایت، کسبوکارها گاهی اوقات در ارتباط مداوم با مخاطبان خود در پلتفرمهای مختلف رسانههای اجتماعی شکست میخورند.
رسانه های اجتماعی فقط بستری برای پخش پیام برند شما نیستند.
تعامل با مخاطبان
همچنین فرصتی برای تعامل با مخاطبان و ایجاد روابط است. اگر در تعامل خود ناسازگار باشید، مانند پاسخ دادن به نظرات یا پیامها به صورت پراکنده، میتواند این تصور را ایجاد کند که به بازخورد مخاطبان خود علاقهای ندارید یا به طور فعال حضور در رسانههای اجتماعی خود را مدیریت نمیکنید.
مهم است که با پاسخگویی به موقع به نظرات، پیام ها و اشاره ها به طور مداوم با مخاطبان خود درگیر شوید.
در نتیجه، نام تجاری ناسازگار در پلتفرم های رسانه های اجتماعی می تواند تأثیر منفی بر تصویر برند شما داشته باشد.
مهم است که اطمینان حاصل کنید که برند شما، از جمله لوگو، طرح رنگ، فونت، پیامرسانی و تعامل، در همه پلتفرمها سازگار است.
ثبات به ایجاد هویت برند قوی و قابل تشخیص کمک می کند و شناسایی و یادآوری برند شما را برای مشتریان آسان تر می کند.
با اجتناب از این اشتباهات برندسازی، میتوانید حضور منسجم و حرفهای برند را در رسانههای اجتماعی ایجاد کنید، که در نهایت باعث آگاهی بیشتر از برند و وفاداری مشتری میشود.
نادیده گرفتن بازخورد مشتریان در شبکه های اجتماعی
در عصر دیجیتال امروز، شبکه های اجتماعی به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی ما تبدیل شده اند.
در ادامه مقاله اشتباهات برندسازی در شبکه های اجتماعی از سایت اشکان مستوفی , آنها نه تنها شیوه ارتباط و ارتباط ما با دیگران را متحول کرده اند، بلکه بستری قدرتمند برای تعامل با مشتریان خود برای کسب و کارها فراهم کرده اند.
با این حال، بسیاری از شرکتها این اشتباه را مرتکب میشوند که نظرات مشتریان در شبکههای اجتماعی را نادیده میگیرند یا از آنها غفلت میکنند که میتواند اثرات مخربی بر برند آنها داشته باشد.
یکی از بزرگترین مزیت های شبکه های اجتماعی برای کسب و کارها، امکان تعامل مستقیم با مشتریانشان است.
این به شرکت ها اجازه می دهد تا بینش های ارزشمندی در مورد ترجیحات، نظرات و نگرانی های مشتریان خود به دست آورند.
با این حال، زمانی که شرکت ها در تایید یا پاسخگویی به بازخورد مشتری شکست می خورند، این پیام را ارسال می کند که آنها برای نظرات مشتریان خود ارزش قائل نیستند.
این امر می تواند منجر به از دست دادن اعتماد و وفاداری در بین مشتریان شود و در نهایت به اعتبار برند آسیب برساند.
علاوه بر این، نادیده گرفتن بازخورد مشتریان در شبکههای اجتماعی نیز میتواند منجر به از دست رفتن فرصتهای بهبود شود. مشتریان اغلب پیشنهادات و ایده های ارزشمندی را ارائه می دهند که می تواند به کسب و کارها کمک کند محصولات یا خدمات خود را ارتقا دهند.
با نادیده گرفتن این بازخورد، شرکت ها اساسا خود را از رشد و نوآوری بالقوه دور می کنند.
در بازار رقابتی امروز، راکد ماندن یک گزینه نیست و کسبوکارها باید پذیرای بازخورد و تمایل به سازگاری باشند.
پاسخ دفاعی یا رد کننده به بازخورد منفی
یکی دیگر از اشتباهات رایج، پاسخ دفاعی یا رد کننده به بازخورد منفی است.
طبیعی است که کسبوکارها بخواهند از نام تجاری و شهرت خود دفاع کنند، اما انجام این کار به شیوهای متخاصم میتواند بیش از آنکه مفید باشد، ضرر دارد.
در عوض، شرکتها باید با همدلی و تمایل به پرداختن به موضوع به بازخورد منفی نزدیک شوند.
کسبوکارها با پذیرش نگرانیهای مشتری و ارائه راهحل یا توضیح، میتوانند یک تجربه منفی را به تجربه مثبت تبدیل کنند و تعهد خود را به رضایت مشتری نشان دهند.
علاوه بر این، نادیده گرفتن بازخورد مشتری در شبکههای اجتماعی میتواند منجر به از دست رفتن فرصتها برای تعامل با مشتری و ایجاد رابطه شود.
شبکه های اجتماعی بستر منحصر به فردی را برای شرکت ها فراهم می کند تا با مشتریان خود در سطح شخصی ارتباط برقرار کنند.
با تعامل فعال با مشتریان، کسبوکارها میتوانند پیروان وفاداری ایجاد کنند و تصویر مثبتی از برند ایجاد کنند.
با این حال، زمانی که شرکت ها در پاسخگویی یا تعامل با مشتریان خود شکست می خورند، احساس بی تفاوتی ایجاد می کند و می تواند مشتریان را از خود دور کند.
برای جلوگیری از این اشتباهات برندسازی، کسب و کارها باید بازخورد مشتریان را در شبکه های اجتماعی در اولویت قرار دهند.
نظارت و پاسخگویی به نظرات مشتریان
آنها باید سیستمی برای نظارت و پاسخگویی به نظرات مشتریان، چه مثبت و چه منفی ایجاد کنند.
این را می توان از طریق تیم های اختصاصی رسانه های اجتماعی یا با استفاده از ابزارهای مدیریت رسانه های اجتماعی که امکان ردیابی و پاسخ کارآمد را فراهم می کند، انجام داد.
با تعامل فعال با مشتریان، کسب و کارها می توانند نشان دهند که برای نظرات آنها ارزش قائل هستند و متعهد به ارائه خدمات عالی به مشتریان هستند.
در نتیجه، نادیده گرفتن یا نادیده گرفتن بازخورد مشتریان در شبکه های اجتماعی یک اشتباه در برندسازی است که کسب و کارها نمی توانند مرتکب آن شوند. با گوش دادن فعالانه و پاسخ دادن به بازخورد مشتریان، شرکت ها می توانند اعتماد ایجاد کنند، محصولات یا خدمات خود را بهبود بخشند و روابط معناداری را با مشتریان خود تقویت کنند.
شبکههای اجتماعی فرصت بیسابقهای را برای کسبوکارها فراهم کردهاند تا با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کنند، و ضروری است که شرکتها با استقبال از بازخورد مشتریان، از این بستر نهایت استفاده را ببرند.
فقدان اصالت و شفافیت در ارتباطات برند
اشتباهات برندسازی در شبکه های اجتماعی می تواند تاثیر بسزایی بر شهرت و موفقیت شرکت داشته باشد.
یکی از اشتباهات رایج برندها عدم اصالت و شفافیت در ارتباطاتشان است. در عصر دیجیتال امروزی، مصرفکنندگان برای برندهایی که با آنها ارتباط برقرار میکنند، به صداقت و صراحت اهمیت میدهند. عدم ارائه این امر می تواند منجر به از دست دادن اعتماد و اعتبار شود.
اصالت در ارتباطات برند بسیار مهم است.
مصرف کنندگان می خواهند با برندهایی ارتباط برقرار کنند که اصیل و به ارزش های خود صادق باشند.
با این حال، بسیاری از برندها در دام تلاش برای به تصویر کشیدن تصویری غیراصیل می افتند. آنها ممکن است از عکس های استوک یا محتوای عمومی استفاده کنند که هویت واقعی آنها را منعکس نمی کند.
این فقدان اصالت را می توان به راحتی توسط مصرف کنندگان تشخیص داد، زیرا آنها به طور فزاینده ای در تشخیص اینکه چه زمانی یک نام تجاری ناصادق است، زرنگ تر می شوند.
شفافیت در برندسازی
شفافیت یکی دیگر از جنبه های کلیدی ارتباطات برند است که اغلب نادیده گرفته می شود.
مصرف کنندگان می خواهند بدانند در پشت صحنه یک برند چه می گذرد.
آنها می خواهند ارزش ها، ماموریت و نحوه تولید محصولات یا خدمات شرکت را درک کنند.
با این حال، برخی از برندها در ارائه این اطلاعات کوتاهی می کنند و باعث می شود مصرف کنندگان احساس قطع ارتباط و بی اطلاعی کنند.
این عدم شفافیت می تواند منجر به شک و تردید شود و در نهایت مصرف کنندگان را از خود دور کند.
یکی از دلایلی که ممکن است برندها با اصالت و شفافیت دست و پنجه نرم کنند، ترس از بازخورد منفی است.
برندها ممکن است نگران باشند که صریح بودن و صادق بودن در مورد ایرادات یا اشتباهاتشان به اعتبار آنها لطمه وارد کند.
با این حال، اغلب برعکس است. مصرف کنندگان از برندهایی قدردانی می کنند که مایل به اعتراف به عیوب خود و پذیرفتن مسئولیت آنها هستند.
این سطح از شفافیت در واقع می تواند اعتبار یک برند را افزایش دهد و باعث ایجاد اعتماد در بین مصرف کنندگان شود.
یکی دیگر از دلایل عدم اصالت و شفافیت در ارتباطات برند، فشار برای حفظ یک تصویر صیقلی است.
برندها ممکن است احساس کنند نیاز دارند خود را کامل و بی عیب و نقص نشان دهند، از ترس اینکه هرگونه نشانه ای از نقص برای شهرت آنها مضر باشد.
با این حال، این رویکرد می تواند نتیجه معکوس داشته باشد. مصرف کنندگان بیشتر با برندهایی ارتباط برقرار می کنند که مرتبط و انسانی هستند.
نشان دادن آسیب پذیری و اصالت در واقع می تواند پیوند بین برند و مخاطبانش را تقویت کند.
اقدام برای بازخوردهای منفی
برای جلوگیری از این اشتباهات برندسازی، برندها باید بر واقعی بودن و شفاف بودن در ارتباطات خود تمرکز کنند.
این با درک ارزشها و مأموریت آنها و همسو کردن پیامهای آنها بر این اساس شروع میشود. برندها باید از عکس ها و محتوای واقعی استفاده کنند که دقیقاً نشان دهنده شخصیت آنها باشد.
آنها همچنین باید در مورد فرآیندهای خود باز باشند و اطلاعاتی را در مورد نحوه تولید محصولات خود و اقداماتی که برای اطمینان از کیفیت انجام می دهند به اشتراک بگذارند.
علاوه بر این، برندها باید آماده رسیدگی به بازخوردها و انتقادات منفی باشند. به جای نادیده گرفتن یا نادیده گرفتن آن، برندها باید بازخورد را تایید کنند و برای رفع هر مشکلی اقداماتی انجام دهند. این به مصرف کنندگان نشان می دهد که برند گوش می دهد و متعهد به بهبود مستمر است.
در نتیجه، فقدان اصالت و شفافیت در ارتباطات برند یک اشتباه رایج برندسازی در شبکه های اجتماعی است.
برندهایی که نمی توانند اصیل و باز با مخاطبان خود باشند، در خطر از دست دادن اعتماد و اعتبار هستند.
برای جلوگیری از این اشتباهات، برندها باید بر واقعی بودن، شفاف بودن و پاسخگو بودن به بازخورد تمرکز کنند.
با انجام این کار، آنها می توانند ارتباطات قوی تری با مخاطبان خود ایجاد کنند و شهرت برند خود را افزایش دهند.
بی توجهی به اهمیت محتوای جذاب در برندسازی رسانه های اجتماعی
یکی از رایج ترین اشتباهات برندسازی در شبکه های اجتماعی، عدم ایجاد محتوایی است که با مخاطب هدف طنین انداز شود.
در عصری که مصرفکنندگان با اطلاعات از همه جهت بمباران میشوند، برای کسبوکارها بسیار مهم است که از بین مردم متمایز شوند.
این امر تنها با تولید محتوایی که نه تنها از نظر بصری جذاب باشد، بلکه برای مخاطب مرتبط و ارزشمند باشد، محقق می شود.
عدم ثبات در تولید محتوا
یکی دیگر از اشتباهات برندسازی عدم ثبات در تولید محتوا است. بسیاری از کسبوکارها اشتباه میکنند که بهصورت پراکنده در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی پست میکنند، بدون اینکه استراتژی یا برنامه مشخصی داشته باشند.
این ناهماهنگی می تواند مخاطب را گیج و بیگانه کند و منجر به از دست دادن علاقه و تعامل شود.
برای جلوگیری از این امر، کسبوکارها باید یک تقویم محتوا ایجاد کنند و به آن پایبند باشند و از جریان ثابت محتوای جذاب اطمینان حاصل کنند که باعث میشود مخاطبان بیشتر به آن مراجعه کنند.
علاوه بر این، برخی از شرکتها این اشتباه را مرتکب میشوند که در تلاشهای خود برای برندسازی رسانههای اجتماعی صرفاً بر خود تبلیغی تمرکز میکنند.
در حالی که نمایش محصولات یا خدمات مهم است، بمباران مداوم مخاطبان با محتوای تبلیغاتی می تواند ناامید کننده باشد.
در عوض، کسب و کارها باید به دنبال ایجاد تعادل بین محتوای تبلیغاتی و غیر تبلیغاتی باشند.
این را می توان با به اشتراک گذاشتن اخبار صنعت، نکات و بینش های مرتبط با مخاطبان هدف، ایجاد نام تجاری به عنوان یک منبع اطلاعات قابل اعتماد به دست آورد.
علاوه بر این اشتباهات، بسیاری از کسب و کارها در تعامل فعال با مخاطبان خود در رسانه های اجتماعی شکست می خورند.
شبکه های اجتماعی فقط بسترهایی برای پخش پیام نیستند.
آنها همچنین فضایی برای گفتگو و تعامل هستند. با غفلت از پاسخگویی به نظرات، پیامها یا اشارهها، کسبوکارها فرصتهای ارزشمندی را برای ارتباط با مخاطبان خود و ایجاد وفاداری به برند از دست میدهند.
برای کسب و کارها ضروری است که به طور فعال حساب های رسانه های اجتماعی خود را زیر نظر داشته باشند و در گفتگوهای معنادار با دنبال کنندگان خود شرکت کنند.
محتوای UGC
علاوه بر این، برخی از شرکتها این اشتباه را مرتکب میشوند که از محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC) در تلاشهای خود برای برندسازی رسانههای اجتماعی استفاده نمیکنند.
UGC به محتوایی اطلاق میشود که توسط کاربران ایجاد میشود، مانند نظرات، توصیفات یا عکسهایی که محصولات یا خدمات برند را نشان میدهند.
کسبوکارها با گنجاندن UGC در استراتژی رسانههای اجتماعی خود، نه تنها میتوانند تجربیات مثبت مشتریان خود را به نمایش بگذارند، بلکه میتوانند حس اجتماعی و اعتبار را در اطراف برند خود تقویت کنند.
در نهایت، بسیاری از مشاغل اهمیت ردیابی و تجزیه و تحلیل معیارهای رسانه های اجتماعی را نادیده می گیرند.
بدون اندازهگیری و تحلیل مناسب، تعیین اثربخشی تلاشهای برندسازی رسانههای اجتماعی غیرممکن است. با نظارت منظم بر معیارهایی مانند نرخ تعامل، دسترسی و نرخ تبدیل، کسبوکارها میتوانند تشخیص دهند که چه چیزی کار میکند و چه چیزی نیاز به بهبود دارد و به آنها اجازه میدهد استراتژی خود را اصلاح کنند و به نتایج بهتری دست یابند.
ناتوانی در درک و سازگاری با پلتفرم های مختلف رسانه های اجتماعی
اشتباهات برندسازی در شبکه های اجتماعی می تواند تاثیر بسزایی بر شهرت و موفقیت شرکت داشته باشد.
یکی از اشتباهات رایجی که کسب و کارها مرتکب می شوند، ناتوانی در درک و انطباق با پلتفرم های مختلف رسانه های اجتماعی است.
هر پلتفرم ویژگیها و پایگاه کاربری منحصربهفرد خود را دارد و برای برندها بسیار مهم است که استراتژیهای خود را بر اساس آن تنظیم کنند.
یکی از رایجترین اشتباهات این است که با تمام پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بهگونهای رفتار میکنیم که انگار یکسان هستند.
در حالی که ممکن است استفاده از یک رویکرد یکسان برای همه وسوسه انگیز باشد، این می تواند به فرصت های از دست رفته و تلاش های بازاریابی بی اثر منجر شود.
به عنوان مثال، آنچه در فیس بوک کار می کند ممکن است در توییتر یا اینستاگرام کار نکند. هر پلتفرم مجموعه ای از قوانین و بهترین شیوه های خاص خود را دارد و برندها باید برای درک و سازگاری با این تفاوت ها وقت بگذارند.
مخاطب هدف
اشتباه دیگر درک نکردن مخاطب هدف در هر پلتفرم است.
پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مختلف جمعیتشناسی و رفتارهای کاربران متفاوتی را جذب میکنند. به عنوان مثال، لینکدین در درجه اول توسط حرفه ای ها استفاده می شود و بیشتر برای بازاریابی B2B مناسب است، در حالی که اینستاگرام در بین مخاطبان جوان تر محبوب است و بیشتر بصری محور است.
با ناتوانی در درک مخاطبان هدف در هر پلتفرم، برندها ریسک می کنند که دنبال کنندگان خود را از خود دور کرده و مشتریان بالقوه را از دست بدهند.
علاوه بر این، برندها اغلب با استفاده از محتوای یکسان در همه پلتفرمها اشتباه میکنند.
در حالی که ممکن است استفاده مجدد از محتوا راحت باشد، اما ممکن است برای کاربران تنبل و غیر جذاب باشد.
هر پلتفرم تنظیمات و قالبهای محتوای خاص خود را دارد. به عنوان مثال، توییتر به 280 کاراکتر محدود شده است، در حالی که یوتیوب اجازه می دهد تا ویدیوهای طولانی تر.
برندها باید محتوایی ایجاد کنند که مطابق با مشخصات هر پلتفرم باشد تا تعامل و دسترسی را به حداکثر برسانند.
علاوه بر این، برندها گاهی اوقات در تعامل با مخاطبان خود در شبکه های اجتماعی شکست می خورند.
رسانه های اجتماعی فقط بستری برای پخش پیام نیستند. همچنین فرصتی برای برندها برای تعامل و ایجاد روابط با پیروان خود است.
مارکهایی که به نظرات، پیامها یا اشارهها پاسخ نمیدهند، این خطر را دارند که بیعلاقه یا پاسخگو نباشند.
تعامل با مخاطب می تواند به ایجاد اعتماد و وفاداری کمک کند و این یک جنبه ضروری از برندسازی موفق در رسانه های اجتماعی است.
تجزیه و تحلیل معیارها
یکی دیگر از اشتباهات رایج عدم نظارت و تجزیه و تحلیل معیارهای رسانه های اجتماعی است.
پلتفرم های رسانه های اجتماعی بینش های ارزشمندی را در مورد رفتار مخاطب، نرخ تعامل و عملکرد محتوا ارائه می دهند. با نظارت نکردن بر این معیارها، برندها فرصت هایی را برای بهینه سازی استراتژی های خود و بهبود نتایج خود از دست می دهند.
تجزیه و تحلیل منظم معیارهای رسانه های اجتماعی به برندها این امکان را می دهد که تشخیص دهند چه چیزی کار می کند و چه چیزی نیست، و آنها را قادر می سازد تا تصمیمات مبتنی بر داده اتخاذ کنند و تلاش های خود را برای برندسازی اصلاح کنند.
در نهایت، برندها اغلب این اشتباه را مرتکب می شوند که از حضور خود در رسانه های اجتماعی غفلت می کنند.
پلتفرمهای رسانههای اجتماعی دائماً در حال تغییر هستند و برندها باید با آخرین روندها و ویژگیها بهروز باشند. نادیده گرفتن رسانه های اجتماعی می تواند منجر به پروفایل های قدیمی، فرصت های از دست رفته و عدم تعامل شود.
برندها باید به طور مرتب نمایه های خود را به روز کنند، محتوای مرتبط را پست کنند و در رسانه های اجتماعی فعال بمانند تا حضور قوی و مداوم خود را حفظ کنند.
منبع » آکادمی اشکان مستوفی